معنی BPچیه؟

پاسخ Native Speaker
Rebecca
در زمینه استفاده در اصطلاحات پزشکی، BPکوتاه برای blood pressure(فشار خون) است. مثال: Her BP levels look normal. (فشار خون او طبیعی به نظر می رسد.)

Rebecca
در زمینه استفاده در اصطلاحات پزشکی، BPکوتاه برای blood pressure(فشار خون) است. مثال: Her BP levels look normal. (فشار خون او طبیعی به نظر می رسد.)
12/17
1
من شنیده ام که made up ofعبارتی است که وقتی سه یا چند چیز مخلوط می شوند استفاده می شود، درست است؟
بله درسته! اگر چیزی از بیش از یک یا دو چیز تشکیل شده باشد، یا اگر از مردم تشکیل شده باشد، ما از عبارت made up ofاستفاده می کنیم. مثال: The team is made up of seven members. (تیم متشکل از 7 عضو) مثال: The meal tonight is made up of five courses. (شام امروز شامل پنج دوره است)
2
Time on [someone]'s handیعنی چی؟ ایا این یک عبارت مشترک است؟
بله، این عبارت به این معنی است که شما مشغول نیستید و زمان زیادی دارید و اغلب در عمل استفاده می شود. مثال: I can help you out with moving this weekend. I have lots of time on my hands recently. (من می توانم به شما کمک کنم این اخر هفته حرکت کنید، زیرا این روزها زمان زیادی دارم.) مثال: Work has been very busy recently, so I don't have a lot of time on my hands. (من اخیرا مشغول بوده ام، بنابراین وقت ندارم.)
3
تفاوت بین Surprisinglyو Surpriseچیست؟
Surprisinglyیک قید مربوط به surpriseاست که به معنای شگفت زده شدن است. این همان معنای غیر منتظره یا تعجب اور است. دلیل اینکه راوی surprisinglyنوشت این بود که هزینه های پزشکی گران تر از حد انتظار بود. مثال: Surprisingly, the food at the restaurant was better than expected. (با کمال تعجب، غذای رستوران بهتر از حد انتظار بود) مثال: The student did not get in trouble for skipping school, surprisingly. (با کمال تعجب، دانش اموز در استدلال برای پرش از مدرسه گرفتار نشد.)
4
Beddingیعنی چی؟ منظورت نیه؟
beddingکه در اینجا به ان اشاره شده است به مواد مورد استفاده برای ساخت سنجاق ها اشاره دارد. به عبارت دیگر، در این ویدئو، ما به همسترها اشاره می کنیم، بنابراین ما به نی، یونجه یا کاغذ خرد شده اشاره می کنیم. از سوی دیگر، اگر شما به یک فرد اشاره می کنید، به پوشش تخت یا پتو اشاره می کنید. مثال: I need to change the bedding in the hamster cage. (من فکر می کنم ما باید تخت را در قفس همستر تغییر دهیم.) مثال: I bought new bedding for my room. It's super fluffy and warm, so I love it. (من ملافه های جدید خریدم، خیلی نرم و گرم است.)
5
show upبه چه معناست و ایا با گفتن show متفاوت است؟
Show upبا showمتفاوت است! Show upیک فعل عبارتی است که به معنای رسیدن به یک مکان برای یک رویداد یا جمع اوری یا بودن با گروهی از مردم است. معمولا منظور ما رسیدن غیر منتظره یا کمی دیر است. Showبه معنای ایجاد چیزی قابل مشاهده یا اجرای روی صحنه است. مثال: Our dinner guests didn't show up last night. So after an hour we just ate the food ourselves. (مهمانان شام دیشب نیامدند، بنابراین یک ساعت بعد غذا خوردیم.) مثال: Josh showed up to watch our dance rehearsals. (جاش برای دیدن تمرین رقص ما امد.) = > تفاوت ظریف که او به طور غیر منتظره امد مثال: We went to the eight o'clock show. The performance was magnificent. (ما برای دیدن نمایش ساعت 8 رفتیم، نمایش بزرگ بود)
این عبارت را با یک quiz تکمیل کنید!