برخی از نمونه هایی از Observeاستفاده می شود چیست؟

پاسخ Native Speaker
Rebecca
Observeیک فعل به معنی "مشاهده" یا "دیدن چیزی" است. مثال: As a hobby, I observe birds in the park with binoculars. (من پرندگان را با دوربین دوچشمی به عنوان سرگرمی تماشا می کنم.) مثال: After observing what my sister likes to wear, I was able to find the perfect dress for her. (پس از مشاهده انچه خواهرم دوست داشت، توانستم لباس مناسب برای او پیدا کنم.) مثال: The teacher observed the class to make sure everyone was studying. (معلم کلاس را مشاهده می کند تا مطمئن شود همه در حال مطالعه هستند)