Wouldn't be much of a [somethingبه چه معناست؟ یک مثال برای ما بگویید!

پاسخ Native Speaker
Rebecca
Not be much of a somethingبه معنای یک مثال بد از چیزی یا نابالغی در ان است. مثال: I wouldn't be much of a parent if I didn't support my kids. (اگر از فرزندانم حمایت نکنید، این چه نوع والدینی است؟) مثال: I'm not much of a singer. I only sing during karaoke. (من از ان دسته نیستم که از اواز خواندن لذت ببرم، فقط کارائوکه می خوانم.) مثال: You're not much of a help. You can go. (این کمکی نمی کند، فقط به عقب برگردید.) مثال: I wouldn't be much of a friend if I didn't hang out with you once in a while. (گاهی اوقات، اگر با من معاشرت نکنید، این نوع دوستی است که هستید.)