student asking question

get hands onبه چه معناست و چه زمانی استفاده می شود؟

teacher

پاسخ Native Speaker

Rebecca

کلمه get one's hands onدر اینجا به معنی پیدا کردن یا گرفتن چیزی است. Hands-onنیز یک صفت است، به این معنی که به طور مستقیم در چیزی درگیر یا مداخله کنید. انها عمیقا درگیر مدیریت و برنامه ریزی چیزها هستند. مثال: I've been trying to get my hands on a couple of BTS concert tickets, but I haven't succeeded yet. (BTSسعی کردم بلیط کنسرت بگیرم اما شکست خوردم.) مثال: She'll never get her hands on my dairy. (او هرگز دفتر خاطرات من را پیدا نخواهد کرد.) مثال: I finally got my hands on the latest gaming console. (من در نهایت اخرین کنسول را دریافت کردم.) مثال: It's time to get hands-on with this issue. (وقت ان است که این کار را به درستی انجام دهید.) مثال: The bride was hands-on with the wedding arrangements. (عروس به طور مستقیم در اماده سازی عروسی شرکت داشته است)

پرسش و پرسش محبوب

10/17

این عبارت را با یک quiz تکمیل کنید!