چی در مورد affinity for somethingدوست داری؟ ایا این کلمه ای است که اغلب استفاده می کنید؟
پاسخ Native Speaker
Rebecca
در این زمینه، affinity for somethingبه معنای دوست داشته شدن یا علاقه مند بودن به چیزی است. an affinity for artراوی را می توان به معنای جهت گیری طبیعی یا علاقه به هنر درک کرد. من هم از این جمله در گفتگوها استفاده می کنم. مثال: I have an affinity for cooking and baking. (من عاشق اشپزی و پخت و پز هستم) مثال: Lucy has an affinity for art, so she spends a lot of time at art galleries. (لوسی عاشق هنر است و زمان زیادی را در گالری های هنری می گذراند)